چگونه از بخش بندی، هدف گیری و موقعیت یابی (STP) در راستای توسعه استراتژی های بازاریابی استفاده نماییم؟

0

امروزه (STP) یک رویکرد استراتژیک آشنا در بازاریابی مدرن است. این رویکرد، عملاً یکی از متداول ترین مدل های بازاریابی است. در نظرسنجی انجام شده در مورد محبوب ترین مدل بازاریابی، رویکرد STP مقام دوم را پس از ماتریس SWOT / TOWs دریافت نمود. این محبوبیت نسبتاً جدید است زیرا قبلاً رویکردهای بازاریابی بیشتر حول محصول می چرخیدند تا مشتریان. به عنوان مثال، در دهه ۵۰، استراتژی اصلی بازاریابی “تمایز محصول” بود.

مدل STP برای توسعه استراتژی های بازاریابی مفید است زیرا به بازاریابان کمک می کند تا پیشنهادات را اولیت بندی نموده و سپس پیام های شخصی و مرتبط را برای درگیر کردن محاطبان، تهیه و برای آنها ارسال نمایند.

این رویکرد توجه بیشتری نسبت به مخاطب دارد که به ارسال پیام های جذاب تجاری مرتبط با مخاطبان کمک می کند. به نمودار زیر توجه کنید:

توسعه استراتژی های بازاریابی

علاوه بر این، STP بر کارآیی تجاری متمرکز شده است، ارزشمندترین بخش ها را برای یک تجارت انتخاب می کند و سپس یک ترکیب بازاریابی و استراتژی موقعیت یابی محصول را برای هر بخش ایجاد می کند.

چگونه از STP استفاده کنیم؟

از طریق بخش بندی، می توانید بخش هایی با نیازهای خاص را شناسایی کنید، و در نتیجه پیام های بازاریابی متمرکز و مؤثرتری ارائه دهید.

نیازهای موجود در هر بخش یکسان است، بنابراین پیام های بازاریابی باید برای هر بخش به صورتی طراحی شوند تا بر مزایا و ویژگی های مربوطه مورد نیاز تأکید نمایند. این روش نسبت به یک رویکرد پراکنده، کارآمدتر است. در واقع نهایتاً، ترکیب مناسب را به گروه مربوطه تحویل می دهد.

راه های شناخته شده برای تقسیم مخاطبان شامل موارد زیر است:

۱- جمعیت شناختی

تفکیک با استفاده از هر ترکیبی: سن، جنس، درآمد، تحصیلات، قومیت، وضعیت تأهل، تحصیلات، خانوار، مدت اقامت، نوع محل سکونت یا حتی حرفه / شغل.

مثال این مورد، Firefox است که “جالب ترین چیزها” را برای مخاطبان مرد جوان به فروش می رساند.

۲- روانشناختی

این مورد اشاره به “شخصیت و احساسات” مبتنی بر رفتار دارد. در حالی که جمعیت شناسی توضیح می دهد که “خریدار شما کیست ، روانشناسان به شما اطلاع می دهند که” چرا “مشتریان از شما خریداری می کنند”.

چند روش مختلف وجود دارد که می توانید داده ها را برای کمک به شکل دادن پروفایل های روانشناختی برای مشتریان معمولی خود جمع آوری کنید.

– مصاحبه: با چند نفر صحبت کنید که به طور گسترده نماینده مخاطبان هدف شما هستند. مصاحبه های عمیق به شما امکان می دهد داده های کیفی مفیدی را جمع آوری کنید تا واقعاً متوجه شوید چه عواملی باعث می شود مشتریان خود را انتخاب نمایید. مشکل این است که مصاحبه ها می توانند گران و دشوار باشند و اگر اندازه نمونه کوچک باشد به معنای آن است که آنها همیشه ممکن است نماینده افرادی که می خواهید هدف گذاری کنید، نباشند.

– نظرسنجی: نظرسنجی ها به شما امکان می دهد تا به افراد بیشتری نسبت به روش مصاحبه، دسترسی پیدا کنید، اما گرفتن پاسخ های عمیق با روش نظرسنجی سخت تر است.

– داده های مشتری: ممکن است اطلاعاتی را در مورد تمایل مشتریان به خرید از شما را در دست داشته باشید، مانند داده های حاصل از کارت های وفاداری. شما می توانید از این داده ها برای ایجاد بینش درباره اینکه چه کالاهایی بیشتر مورد علاقه مشتریان هستند و چه چیزی احتمالاً باعث خرید آنها می شود، استفاده کنید. به عنوان مثال ، آیا تخفیف زیاد میل آنها به خرید را افزایش می دهد؟

۳- سبک زندگی

این روش به سرگرمی ها، تفریحات، نحوه گذراندن تعطیلات و سایر فعالیت های غیر کار اشاره دارد. مثلا شرکت هایی که مخاطب آنها افرادی هستند که به فوتبال علاقه دارند.

برخی سرگرمی ها بزرگ و کاملاً توسعه یافته هستند و بنابراین به راحتی می توان آنها را هدف قرار داد، به عنوان مثال هواداران فوتبال. با این حال، برخی از مشاغل با استفاده از ایجاد بخش های کوچکتر مشتریان، موفقیت بزرگی را کسب کرده اند.

۴- اعتقاد و ارزش ها

به اعتقادات و ارزش های دینی، سیاسی، ملی گرایی و فرهنگی اشاره دارد. بانک اسلامی انگلیس خدمات بانکی اسلامی را ارائه می دهد که شرایط خاص شرعی را برآورده می کند.

یک نمونه عجیب اما جالب از جمعیت شناسی مذهبی که بر بازاریابی تأثیر می گذارد، که شاید حدس نمی زنید این است که مورمون ها واقعاً در “بازاریابی چند سطحی” قرار دارند. آنها به مراتب بیشتر از سایر گروه های آمریکایی به این تمرین مشغول هستند. اگر شما یک قدم فراتر از  تحقیقات جمعیت شناختی بروید، می توانید به کشف فرصت های جدید بازاریابی و تفکر در خارج از محدوده بپردازید. به عنوان مثال، آیا می دانید افراد ۵۵ تا ۶۴ ساله محتمل ترین گروه سنی برای خرید ماشین جدید هستند؟ اما تمایل به دیدن تبلیغات در زمینه خودرو را ندارند.

۵- مراحل زندگی

مراحل زندگی یکی دیگر از معیارهای بخش بندی مخاطبان است. مثال آن تعطیلات حماسه است که فقط برای افراد بالای ۵۰ سال در دسترس است.

۶- موقعیت جغرافیایی

بر اساس کشور، منطقه، موقعیت شهری یا روستایی، تراکم جمعیت و حتی آب و هوا انجام می پذیرد. نمونه آن فروشگاه زنجیره ای Neiman Marcus، در آمریکا است که هم اکنون در کشور انگلستان نیز شعبه دارد.

۷- رفتار

به ماهیت خرید، وفاداری به برند، سطح استفاده، مزایای مورد نظر، کانال های توزیع استفاده شده، واکنش به عوامل بازاریابی اشاره دارد.

در یک محیط B2B ، مزایای مورد نظر اغلب مربوط به “چقدر زود می توان کالا را تحویل داد؟” است.

نمونه ی آن Parcelmonkey.co.uk است که همان روز یا روز بعد را جهت تحویل بسته های بین المللی در نظر می گیرد.

۸- مزایا

مزایا شامل استفاده و رضایت مشتری است.

لوازم التحریر Smythson محصولات مشابهی را با دیگر شرکت های لوازم التحریر ارائه می دهد، اما مشتریان به دنبال یک مزیت آن هستند، بسته بندی امضای شرکت را می خواهند: جعبه های مخصوص با روکش بافتنی و روبان گره خورده!

هدف گذاری بازار

لیست زیر به آنچه برای ارزیابی جذابیت های بالقوه و تجاری هر بخش لازم است، اشاره دارد.

– اندازه معیارها: بازار باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا تقسیم بندی را توجیه کند.

– تفاوت: تفاوت های قابل اندازه گیری باید بین بخش ها وجود داشته باشد.

– پول: سود پیش بینی شده باید بیش از هزینه های برنامه های بازاریابی و سایر تغییرات باشد.

– در دسترس: هر بخش باید برای تیم شما قابل دسترسی باشد و این بخش باید بتواند پیام های بازاریابی شما را دریافت کند.

– تمرکز روی مزایای مختلف: بخش های مختلف باید مزایای متفاوتی داشته باشند.

موقعیت یابی محصول

نقشه های موقعیت یابی آخرین قسمت فرآیند STP است. برای این کار، به دو متغیر نیاز دارید تا نمای کلی بازار را نشان دهید.

جایگاه یابی با تمایز، تفاوت دارد. تمایز به معنای ایجاد تفاوت نسبت به سایر برندها است در حالی که جایگاه یابی به معنای ایجاد یک جایگاه منخصر به فرد در ذهن مشتریان هدف است. در واقع رقابت شما با رقبایتان باید بر سر جایگاه محصول در ذهن مشتریان باشد.

برای درک بهتر جایگاه یابی به نمودار زیر توجه کنید:

توسعه استراتژی های بازاریابی

برای موقعیت یابی باید نموداری مثل شکل بالا رسم نموده و سپس در هر سمت معیارهایی بسته به صنعت خودتان مشخص نمایید. در مرحله بعد محصولات را با توجه به جایگاهی که هم اکنون در ذهن مشتریان دارند و با استفاده از معیارها جایگذاری نمایید.

در آخر

هر زمان که گمان کردید که تفاوت های قابل توجه و قابل اندازه گیری در بازار شما وجود دارد، باید STP را در نظر بگیرید. مخصوصاً اگر مجبور باشید برای گروه های مختلف طیف وسیعی از پیام های متفاوت را ایجاد کنید.

اطمینان حاصل کنید که بازار به اندازه کافی دارای اهمیت است و می توان به راحتی با بخش های مختلف آن ارتباط برقرار کرد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.