همیشه نداشتن یک برنامه ریزی استراتژیک صحیح، دقیقاً به شروع ضعیف در یک بازی شطرنج شباهت دارد که نتیجهای جز عقب ماندن و ناتوانی در تطبیق با تغییرات نخواهد داشت؛ اما سوال اینجاست که منظور از برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
این نوع خاص از برنامهریزی به سازمانها کمک میکند تا روی اولویتهای مهم، اهداف و ابتکارات جدید خود متمرکز شوند و مشکلی در تعیین مسیر رشد در بازه زمانی طولانیمدت نداشته باشند. ما در این مقاله به دنبال بررسی ماهیت برنامه ریزی استراتژیک، مراحل اصلی آن و بررسی چارچوبهای محبوب موجود برای آن هستیم تا در نهایت بتوانید به یک تصویر روشن از عناصر کلیدی در برنامهریزی استراتژیک دست پیدا کنید.
اگر شما هم سوالاتی درباره این نوع خاص از برنامهریزی مورد استفاده از سوی کسبوکارها دارید، حتماً تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک (Strategic Planning) فرآیندی بوده که به رهبران کسبوکارها در ترسیم چشمانداز، اهداف و مسیر آتی کسبوکار کمک میکند. این فرآیند با تکیه بر ارزشها و تحلیل دادههای داخلی و خارجی، نقش مهمی در تعیین مسیر رسیدن به موفقیت ایفا کرده و به کسبوکارها کمک میکند تا اهداف بلندمدت خود را به شکل مؤثرتری محقق کنند.
در یک برنامه ریزی استراتژیک ما با تحلیل SWOT، هدفگذاری دقیق، مشارکت ذینفعان، تدوین استراتژی و تاکتیکهای قابل اجرا مواجه هستیم. کلیه موارد یاد شده باید در راستای اهداف کلیدی و اصلی سازمان و مبتنی بر ارزیابیهای استراتژیک انجام شوند. استفاده از مدل «بلوغ مدیریت استراتژی» نیز میتواند کمک خوبی برای سازمان باشد تا سطح آمادگی و بلوغ خود در توسعه استراتژی را بسنجد.
به طور خلاصه، برنامه ریزی استراتژیک یک پل میان وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب سازمان ایجاد میکند و یک چارچوب شفاف به دست میدهد تا بتوان به سه سوال کلیدی زیر پاسخ داد:
- در حال حاضر در چه وضعیتی هستیم؟
- قصد داریم به کجا برسیم و مقصد کجاست؟
- چگونه میتوانیم به آن نقطه مقصد و هدف دست پیدا کنیم؟

۷ عنصر برنامه ریزی استراتژیک
هفت جزء کلیدی زیر با هم کار میکنند تا در نهایت بتوانند یک برنامه استراتژیک منسجم و کارآمد برای اهداف سازمان شما شکل دهند:
چشمانداز (Vision)
آنچه سازمان به دنبال دستیابی به آن در آینده بوده و هدف بلندمدت کسبوکار را شکل داده است.
مأموریت (Mission)
به دلیل وجودی شرکت اشاره دارد و این که کسبوکار ما به چه کسانی خدمت میکند و نحوه خلق ارزش آن چگونه است.
ارزشها (Values)
باورهای بنیادین که نقش هدایتگرانه در فرآیند تصمیمگیریها و ابتکارهای استراتژیک دارند.
اهداف (Goals)
مقاصد قابل اندازهگیری که همسویی کاملی با مأموریت، ارزشها و چشمانداز سازمان دارند.
استراتژی (Strategy)
استراتژی نقشه بلندمدت برای دستیابی به اهداف با کمک عوامل داخلی و خارجی است.
رویکرد (Approach)
رویکرد به نحوه اجرای استراتژی و تحقق هدفها از طریق انجام اقدامات و ابتکارها اشاره دارد.
تاکتیکها (Tactics)
تاکتیک به فعالیتها و اقدامات کوتاهمدت دقیق و اجرایی اشاره دارد.

۷ گام برنامه ریزی استراتژیک
حالا که درک عمیقتری از برنامه ریزی استراتژیک به دست آوردهاید، وقت آن رسیده که در عمل این شکل خاص از برنامهریزی را پیادهسازی کنیم. در اجرای یک برنامه ریزی استراتژیک با ۷ مرحله مواجه خواهیم بود که عبارتاند از:
۱- شفافسازی چشمانداز، مأموریت و ارزشها
اولین گام در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک به درک عناصر بنیادی کسبوکار یعنی چشمانداز، مأموریت و ارزشها اختصاص پیدا کرده است. این پایهها به عنوان زیربنای کلیه مراحل بعدی برنامه ریزی استراتژیک عمل میکنند. برای رسیدن به یک حد شفاف از این عناصر کلیدی لازم است به سوالات زیر پاسخ دهید:
- هدف و رسالت اصلی ما چیست؟
- اصول اخلاقی سازمان ما چیست؟
- برای تحقق چشمانداز خود چه میکنیم؟
- چه فعالیتها یا خدمات کلیدی ارائه میدهیم؟
- در بلندمدت میخواهیم به چه چیزی دست پیدا کنیم؟
- چه ویژگیها و رفتارهایی از کارکنان خود انتظار داریم؟
۲- انجام تحلیل محیطی (Environmental Scan)
بعد از توافق بر سر چشمانداز، مأموریت و ارزشها، مرحله بعدی در برنامه ریزی استراتژیک به انجام اسکن محیطی مربوط است. این مرحله شامل تحلیل بلندمدت SWOT به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی و همچنین تسلط بر فرصتها و تهدیدات خارجی است. عوامل داخلی نشان میدهند که کسبوکار در چه بخشهایی عملکرد قوی داشته و در کدام بخش به بهبود و ارتقا نیاز داریم.
عوامل خارجی نیز شامل وضعیت بازار، مشتریان، رقبا و تأثیر فناوری، فرهنگ، سیاست و مقررات بر سازمان است. سوالات کلیدی که در این بخش باید به آنها جواب داده شود به شرح زیر هستند:
- مزیت رقابتی ما چیست؟
- کدام بخشها به بهبود نیاز دارند؟
- تغییرات فناوری یا رفتار مشتری چه اثری بر ما دارند؟
- چه روندها و فرصتهای جدیدی قابل استفاده هستند؟
بیشتر بخوانید: تحلیل PESTEL چیست؟ راهنمای کامل تحلیل پستل برای شناخت محیط
۳- تعیین اولویتهای استراتژیک
مرحله تعیین اولویتهای استراتژیک ویژگی استراتژیکی به فرآیند برنامهریزی ما اعطا میکند. مأموریت، چشمانداز، ارزشها و اسکن محیطی کسبوکار به شناسایی مهمترین اولویتها کمک میکنند و محدود کردن اولویتها موجب تخصیص هدفمند منابع میشود. اولویتها در این بخش به سه دسته بحرانی، مهم و مطلوب تقسیم میشوند. اولویتهای بحرانی همان کارهای فوری هستند که کوتاهی در انجام آنها میتواند عواقب جدی در حوزه امور مالی، اعتباری یا حتی قانونی داشته باشد.
اولویتهای مهم نیز فعالیتهای قابل توجهی هستند که کمک شایانی به سازمان در دستیابی به اهدافش میکند و به تکمیل به موقع نیاز دارند. منظور از اولویتهای مطلوب نیز فعالیتهای ارزشمند ولی غیرضروری هستند که در کوتاهمدت به موفقیت و رشد بلندمدت کمک میکنند. سوالات کلیدی که در این مرحله باید به آنها جواب دهیم به شرح زیر هستند:
- کدام کارها باید سریع انجام شوند تا پیشرفت مؤثر حاصل شود؟
- این اولویتها چقدر با مأموریت، چشمانداز و ارزشها همسو هستند؟
- چه منابع و توانمندیهایی برای دنبال کردن این اولویتها لازم است؟
۴- تدوین اهداف و شاخصهای اندازهگیری
مرحله بعدی در برنامه ریزی استراتژیک، تعیین اهداف و شاخصهاست تا اولویتهای استراتژیک کسبوکار منعکس شود. اهداف باید هدفمند، عملیاتی و بلندمدت باشند. یکی از روشهای مؤثر برای تنظیم و اندازهگیری اهداف، مدل OKR است. در این چارچوب، اهداف بیانهای کیفی از آنچه میخواهیم به دست آوریم، هستند و نتایج کلیدی شامل ۳ تا ۵ شاخص اندازهگیری پیشرفت هر هدف میشوند.
OKRها مسئولیتپذیری و همسویی را در کلیه سطوح سازمان تضمین میکنند و با اهداف بلندپروازانه اجرای برنامه استراتژیک را پیش میبرند. سوالات کلیدی که در این بخش باید به آنها پاسخ داده شود عبارتاند از:
- چگونه مسئولیتپذیری تضمین میشود؟
- پیشرفت نتایج کلیدی چگونه پیگیری خواهد شد؟
- چه شاخصهایی پیشرفت اهداف را اندازهگیری میکنند؟
- چگونه اهداف و شاخصهای سطح پایین از اهداف کلان حمایت میکنند؟

۵- استخراج و شکلدهی به برنامه استراتژیک
قدم بعدی در برنامه ریزی استراتژیک، تدوین برنامه استراتژیک بوده که تعیین میکند چگونه میتوان از وضعیت کنونی به وضعیت مطلوب رسید. در این مرحله، باید بررسی راهکارهای کوتاه و بلندمدت برای دستیابی به اهداف شروع و همسویی آنها با مأموریت، چشمانداز و ارزشها متناسب با قابلیت اجرا، هزینه و تأثیر ارزیابی شود.
از دل این راهکارها، یک برنامه عملیاتی دقیق ایجاد میشود که شامل جدول زمانی، منابع مورد نیاز، نقاط عطف، مسئولیتها و مدیریت ریسک است. این کار موجب تبدیل شدن اهداف انتزاعی به اقدامات ملموس شده و سازمان را به تحقق اهداف استراتژیک نزدیکتر میکند.
۶- نوشتن و اطلاعرسانی برنامه استراتژیک
نوشتن و ارتباطدهی برنامه استراتژیک به مشارکت کلیه تیمها نیاز دارد تا تمامی اعضا در یک مسیر واحد حرکت کنند. یک ساختار ۱۱ مرحلهای در این زمینه میتواند کلیه اجزای مهم برنامه را پوشش دهد. این ساختار شامل خلاصه اجرایی، مقدمه، همسویی با مأموریت و ارزشها، اسکن محیطی (SWOT)، اولویتها و اهداف، رویکرد استراتژیک، نیازهای منابع، ریسکها و چالشها، برنامه اجرایی، پایش و ارزیابی و در نهایت جمعبندی خواهد بود.
سوالات کلیدی که در این بخش باید به آنها توجه شود به شرح زیر هستند:
- ریسکها چگونه مدیریت میشوند؟
- اقدامات مشخص برای اجرای برنامه چیست؟
- ذینفعان برای درک برنامه چه اطلاعاتی نیاز دارند؟
- چه اطلاعات اضافی یا مراحل بعدی باید منتقل شوند؟
- چه ابتکارات یا استراتژیهایی پیشرفت ما را هدایت خواهند کرد؟
- چگونه ارتباط بین برنامه و اهداف کلی سازمان نشان داده خواهد شد؟
۷- اجرای برنامه، پایش مستمر و اصلاح دورهای
در مرحله نهایی برنامه ریزی استراتژیک، برنامه اجرا، پایش و بازبینی میشود تا همیشه بهروز و همسو با شرایط داخلی و خارجی باقی بماند. شاخصهای داخلی نظیر تکمیل وظایف، مشکلات و تأخیرها، روند عملکرد را نشان داده و در صورت بروز ناکارآمدی، برنامه باید اصلاح شده و برنامههایی برای تخصیص منابع و آموزش کارکنان در نظر گرفته شود. همچنین تغییرات خارجی نظیر رفتار مشتری، فشار رقابتی، شرایط اقتصادی و مقررات نیز باید مورد رصد قرار بگیرند. اجرای برنامه استراتژیک یکباره نبوده و نیاز به ارزیابی مستمر و اصلاح سریع برای حفظ استراتژی فعال و مرتبط دارد.
بیشتر بخوانید: کایزن چیست؟ | راهنمای کامل بهبود مستمر در سازمان با اصول کایزن
چارچوبهای برنامهریزی استراتژیک محبوب کدامند؟
چند چارچوب محبوب برای برنامهریزی استراتژیک وجود دارد که استفاده از آنها میتواند فرآیند برنامهریزی و مدیریت را مؤثرتر کند. هر یک از این چارچوبها نقش مهمی در کمک به سازمانها در تعیین اهداف، تحلیل وضعیت و تدوین استراتژی ایفا میکنند. در ادامه با این چارچوبها بیشتر آشنا میشویم:
- کارت امتیازی متوازن: این مدل با نگاه کلان به چهار بعد مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری، یک ارتباط منسجم میان فعالیتهای اجرایی کوتاهمدت و همچنین اهداف استراتژیک بلندمدت ایجاد میکند.
- OKRها: هدفها را به مجموعهای از نتایج کلیدی قابل اندازهگیری تبدیل میکند. این چارچوب موجب میشود تا اهداف در سطح سازمان و تیمها همسو شده و روند کار شفافیت بالاتری پیدا کند.
- پنج نیروی رقابتی پورتر: این مدل با تحلیل نیروهای رقابتی نظیر رقبا، قدرت فروشندگان و خریداران، تهدید تازهواردها و کالاهای جایگزین، به کسبوکارها کمک میکند تا موقعیت رقابتی خود را تقویت کرده و استراتژی بهتری خلق کنند.
- SWOT Analysis: این چارچوب روی تحلیل نقاط ضعف و قوت داخلی در کنار فرصتها و تهدیدات بیرونی تمرکز دارد و دیدی دقیق برای تعیین جهتگیری استراتژیک فراهم میکند.
- برنامه ریزی سناریو: با تصور چندین آینده ممکن و برنامهریزی برای رسیدن به آن، کسبوکارها میتوانند خود را برای نتایج متفاوت و محیطهای ریسکی آماده کنند.
نتیجهگیری
برنامه ریزی استراتژیک، ابزاری ضروری برای هدایت سازمان به سمت موفقیت بلندمدت است. با شفافسازی چشمانداز، مأموریت و ارزشها، تحلیل محیط داخلی و خارجی، تعیین اولویتها، تدوین اهداف و شاخصها، طراحی برنامه عملیاتی و پایش مستمر، کسبوکار میتواند از وضعیت فعلی خود گذر کرده و به وضعیت مطلوب برسد و همواره با تغییرات محیطی همسو باشد.
اجرای دقیق و بازبینی مستمر این فرآیند، همسویی با تیمها و بهرهوری منابع را تضمین میکند. آیا شما هم تجربهای در برنامه ریزی استراتژیک دارید؟ نظرات و دیدگاههای خود را در بخش کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.